شیریهم، لیان وکی. ری. ری شا در تاریخ ایلام(3)
دوره ایلام میانی (1120- 1450 ق.م) و جلوه گری تمام عیار لیان
این دوره که به دوره طلایی ایلام معروف است دو سلسله به قدرت رسیدند که درخشان ترین عصر تاریخ لیان می باشد و پادشاهان آن توجه خاصی به لیان داشتند و کمتر پادشاهی بود که وقفی یا تعمیراتی در معبد لیان نکند و کتیبه ای در این زمینه در معبد لیان به یادگار نگذارند.
الف: سلسله ایگهالکی ها (1210-1350 ق.م)
مرکز آن ها احتمالاً در “ایاپیر” یا ایذه کنونی بود. نیانگذار سلسله “ایگی هالکی” بود. پس از وی “پاهیرایشان”، آتارکیتا (1286- 1295 ق.م) و بعد نوبت هومبان نومنا (1266- 1285 ق.م) رسید که پسر آتارکیتا است. در این زمان چنان که اشاره شد شیریهوم و لیا ن مورد توجه بسیار واقع شدند به طوری که “تنها متن ایلامی مربوط به هومبان نومنا در شوش یافت نشده بلکه در لیان به دست آمده است”.
وی برای خدایان لیان معبدی بنا کرد و در کتیبه خود از خدای هومبان (خدا آسمان)، “کی. ری. ری. شا” (الهه بزرگ لیان) همچنین از بهاهوتپ (خدای بخشنده) یاد م کند و خود را وسعت دهنده پادشاهی، فرمانروای ایلام و شاه انشان می نامند. هومبان نومنا در کتیبه خود می گوید :”خدا هومبان، من را به خاطر مادر دوست داشت و تقاضای من را بر آورد” و ادامه می دهد که در خرابه های معبد پیشین (معلوم می شود که معبد لیان پیش از این تاریخ وجود داشته ولی سازنده اولین آن مشخص نیست) معبد بزرگی را بنا کرده و به ایزد بانوی شهر لیان “کی. ری. ری شا” و بهاهوتپ وقف کرده و از آن زندگی ابدی و سلامت طلب می کند، هم از مادرش “میشیمروه” و همسرش “ریشاپ لا” نام می برد.
هومبان نومنا پدشاه مقتدر ایلام، دو معبد در لیان یکی برای هومبان و همسرش ” کی.ری. ری. شا” و دیگری برای خدایان حامی شهر (بهاهوتپ) ساخت که این موضوع صراحتاً در کتیبه های پادشاهان بعد از وی آمده است. چنین پیداست که نذری در کار بود و وی برای سلامتی همسر و مادرش یا به قول جورج کامرون زنانش، معبد ایزدبانوی شهر لیان را از نو ساخته است.
بعد از وی اونتاش گل (گل نام دیگر هومبان یا خدای آسمان) یا اونتاش هومبان (1245- 1265 ق.م) به قدرت رسید وی فرزند هومبان نومنا است. چون در این زمین سیستم برادر- شاهی به پایان تغیر یافته بود به شکل موروث پدر- پسری در آمد. اونتاش گل، شهر “دورونتاش” (چغازنبیل و معبد زیگوراتی بزرگ آن” را ساخت. با این حال به علت اهمیت لیان و به ویژه ایزد بانوی آن جایگاهی را در کنار معبد اینشوشناک به الهه “کی. ری. ری. شا” اختصاص داد. این امر نشان دهنده این است که پرستش ایزدبانوی لیان نه فقط مخصوص مردم این شهر، بلکه قلمرو آن از جنوب به سمت شمال کشیده شده و کی. ری. ری. شا از مقام الهه محلی به الهه ای ملی تبدیل شده بود.
پس از “اونتاش گل” سه نفر به حکومت رسیدند. در این زمان با پدیداری نشانه های زوال بابل، آشوری ها در شمال میان دورود با اقتدار ظهور کرده و در پی توسعه طلبی خود در زاگرس و خلیج فارس برآمدند.
شوتروکی ها (1110- 1205 ق.م) اوج ترقی لیان
خاستگاه این سلسله در نزدیکی فهلیان تا حوالی شیراز و بنیانگذار آن، “هالتوش اینشوشیناک” (به معنی خدای اینشوشیناک نیست به سرزمین من مهربان بود) است. پس از وی نوبت به پادشاهان نامدار این سلسله یعنی شوتروک ناهونته (آن که توسط خدای خورشید براستی هدایت می شود) رسید.
کتیبه های بسیاری از وی به جا مانده است “علاقه زیادی به جمع آوری سنگ های یادبود داشت … و شاه شخصاً کتیبه ها را بر سنگ می کند و به این ترتییب آن معتبر می کرد.”
در این زمان وسعت قلمرو ایلام به منتهی الیه جنوب لیان می رسید. شوتروک ناهونته معبد ایزدبانوی لیان یعنی “کی. ری. ری. شا” را که قبلاً توسط هومبان نومنا بازسازی شده بود و به مرور زمان دچار تخریب گشته بود، تعمیر کرد. والتر هینتس این مسئله را دلیل قدرت سیاسی وی در گستره حکومت ایلام می داند. شوتروک ناهونته پیروزی های درخشان نظامی خود را در میان دورود، در کتیبه معبد لیان شرح می دهد.
او در سال 1160 ق.م بابل را شکست داد و پسرش کوتیر ناهونته را به عنوان نایب الحکومه آن شهر منصوب گرد و پس از گشودن شهرهای دیگر، مجسمه مانیشتوسو (سر سارگون و مهاجم به شوش و شیریهوم)، ستون یادبود نارام سین (درباره بر کوه نشینان زاگرس) و لوحه معروف حموابی را نشانه پیروزی با خود به ایلام آورد.
پس از درگذشت شوتتروک ناهونته، پسرش کوتیر ناهونته که در پیروزی های پدرش در میان دورود نقش مهمی داشت به قدرت رسید. او هم با توجهات خاص به لیان و موقعیت سیاسی، اقتصادی و مذهبی آن، به تاسی از پدران خود، معبد ایزد بانوی لیا “کی. ری. ری. شا” را بازسازی کرد و در کتیبه ای که از آن معبد به دست آمده برای همسرش “نهونته اوتو” و فرزندش طلب خیر و برکت نمود.
دوره پنج یاله حکومت کوتیر ناهونته (1166- 1170 ق.م) سپری گردید و بعد از وی برادرش شیلهیک اینشوشیناک (1151- 1165 ق.م) (به معنی تقویت شده به وسیله خدا اینشوشیناک) به قدرت رسید. بر خلاف جورج کامرون، والتر هینتس عقیده دارد که وی از سال 1120- 1150 ق.م حک.مت کرده است که در این صورت حدود چهل سال اختلاف زمانی وجود دارد. اما این اختلاف نظر چیزی از شکوه و عظمت حکومت او نمی کاهد چون دوران حکومت او از باشکوه ترین دوران تاریخ ایلام است. پیروزی نظامی، ثروت، سازندگی و توجه به ساخت و ساز معابد از وییژگی های حکومت اوست.
شیلهاک اینشوشیناک حدود سی کتیبه از خود به یادگار گذاشت. به طوریکه والتر هینتس و را آرشیویست و تاریخ گذار می نامد. وی کتیبه های شاهان پیش از خود را استنساخ کرد و گفت:
“من کتیبه های آنان را نه کنار گذاشته ام و نه دخل و تصرفی در آن کرده ام، آن ها را دوباره نوشته ام و در معبد اینشوشیناک قرار داده ام” این پادشاه کتیبه نویس، معبد الهه “کی. ری. ری. شا” و “معبد دیگری را که این الهه با هومبان مشترکاً سهیم بودند، به طور کامل بازسازی کرد.”
درگیری های نظامی با پادشاهان میان رودان که همواره با فتوحات بسیار از سوی شیلهاک اینشوشیناک همراه بود، وقت زیادی از مدت حکومتش را به خود اختصاص داد. اگر غیر از این بود قطعاً می توانستیم کتیبه های بیشتری از وی داشته باشیم. با پایان پذیرفتن حکومت وی تقریباً افول و زوال قدرت سیاسی در ایلام نمایان شد و می توان به نوعی او را آخرین پادشاه قدرتمند ایلام قلمداد نمود.
بعد از شیلهاک اینشوشیناک، “هوته لوتوش اینشوشیناک” به قدرت رسید. در این زمان احتمالاً منطقه لیان دیگر در اختیار این پادشاه ایلام نبود چون در هیچ یک از آجرهای کتیبه دار او ذکری از لیان نمی شود. البته شایان ذکر است که این مسئله به منظره تصرف لیان به وسیله یک دولت خارجی نیست بلکه چون این پادشاه به طور دائم درگیر جنگ با پادشاهان زورمدار آشوری و بابلی بود کمتر توانست به مناطق جنوبی قلمرو به ویژه شیریهوم و لیان توجه نماید و شابید نوعی خود مختاری- در لیان حاکم بوده است. به هر ترتیب پس از پایان سلطنت آخرین پادشاه شوتروکی، دوره تاریک سوم تاریخ ایلام شروع شد که به مدت چهارصد سال (760- 1110 ق.م) به طول انجامید.
پادشاهی ایلام نو (640-740 ق.م)
واپسین دم حیات سیاسی ایلام
آغاز حکومت آخرین سلسله پادشاهی تاریخ ایلام با “هومبان نیکاش” شروع می شود که به مدت یک قرن ادامه یافت. نیکاش بیست و پنج سال سلطنت کرد و سارگون (غیر از سارگون اکدی است) پادشاه مشهور آشور را شکست داد. ولی درگیری با آشوری ها به سرعت ادامه پیدا کرد و ضعف سیاسی شاهان بعدی مانع شد تا ایلامی ها افتخارات عصر طلایی شوتروکی ها را ادامه دهند.
در سال 694 ق.م سناخریب پادشاه آشوری، سواحل ایرانی خلیج فارس را مورد حمله قرار داد که یکی پس از دیگری سقوط کردند. به احتمال قوی لیان هم جزو شهرهای متصرفی بود و ر کل شیریهوم مورد تخریب و غارت واقع شد.
مقاومت های اندک ایلامی ها در برابر حملات شاهان آشور، اختلافات درونی و قدرت طلبی سیاسی، فرصت را برای آشوربانیپال، سلطان نامی و فاتح آشورپدید آورد تا با حملات پیاپی خود، طومار بیست و نج قرن حکومت ایلامی ها را در هم پیچید. آشور بانیپال ایلام را آماج حملات خود قرار داد. در آخرین حمله (645 ق.م) شوش و شهر مذهبی دوراونتاش (چغازنبیل) به ویرانه تبدیل شدند و “هومبان هالتاش سوم” آخرین پادشه ایلام را به اسارت بردند. پس از آن ایلام کم و بیش در دوره مادها و پارس ها به شکی ضعیف به حیا ت خود ادامه داد ولی هرگز به افتخارات کهن خویش بازنگشت و شیریهوم و لیان هم تمام خاطرات خود را در دل خویش خاموش نگه داشته و دیگر در تاریخ ایران، به این نام ظاهر نگشتند.
ژرف نگری در تاریخ ایلام به ما می نمایاند که لیان (بوشهر کنونی) در آن زمان موقعیت و اهمیت ویژه ای داشته است. مجاورت با دریای پارس باعث شد تا لیان بندر صادراتی کالای بازرگانی به حوزه خلیج فارس حتی تمدن سند محسوب شود. شیریهوم و لیان در جنوب محافظ شوش و انشان در برابر حملات پیاپی اقوام میان رودان مانند اکد، بابل و آشور بود تا حدی که صدماتی جدی در این راه تحمل کردند.
از نظر مذهبی، لیان جایگاه ایزد بانوی ملی ایلام، کی. ری. ری. شا خدای ویژه ایلام بود با عنایت به این که موقعیت زنان در ایلام رفیع تر از سلسله آریایی بود دهها الهه ایلامی و بابلی در ایلام مورد پرستش واقع می شدند. به جز الهه کی. ری. ری. شا خدای هومبان یا گل و بهاهوتپ (خدایان بخشنده) هم در لیان دارای معبد بودند و تقریباً کمتر پادشاهان قدرتمندی از ایلام سراغ داریم که توجه خاصی به این معابد ننموده باشد.
نکته دیگر اینکه اهمیت لیان و معبد بزرگ آن از این روست که در مواقعی، دارنده یگانه سند تاریخی و مکتوب از شاهان ایلام مانند سیموت وارتاش و هومبان نومنا بوده است که خود مبین توجه خاص به معابد ایلامی لیان است و سرانجام امید به این که ما وارثان کنونی تمدن چهارهزار و پانصد ساله لیان با تتبع در تاریخ ایلام و شناخت آثار به جا مانده بتوانیم صفحات جدیدی بر تاریخ ایلام بیفزائیم به ویژه این که نوعی حکومت چرخشی در ایلام وجود داشته که مثلاً اوان، انشان و سیماش به حکومت رسیده اند. علاوه بر آن در تاریخ ایلام سه دوره تاریک سیاسی دارد که اطاعات چندانی از آن به دست نیامده است.
در نتیجه اگر آثار مابد ایلامی در بوشهر شناسایی شوند و با روش نو سیستماتیک به کاوش های باستان شناسی، در کهن شهر لیان ایلامی اهتمام گردد به یقین صفحات جدیدی بر تاریخ ایلام افزوده خواهد شد و احتمال دارد در یکی از دوره های تاریک، این گردش حکومت به لیان رسیده باشد که اگر اینطور باشد این افتخار به لیان می رسد. از این رو تنها را چاره آن است که به سراغ معبد فعلی ایلامی که از آن کی. ری. ری. شا است رفته و با روشی نو، گنج یابی میسو پزار جبران شود. نکته آخ این که دو معبد دیگر در لیان وجود داشته، معبد هومبان (یا گل) و بهاهوپت یا خدایان بخشنده که احتمالاً باید در ریشهر قرار داشته باشند. امید است که با همت مسئولین نهادهای فرهنگی، کشوری و فرهنگ دوستان بوشهری این امر مهم، بزودی عملی گردد.